سپهرسپهر، تا این لحظه: 22 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

یه پسر آسمونی

ولیمه ی پسرم

1390/6/7 12:47
نویسنده : مامان نسرین
285 بازدید
اشتراک گذاری

تقریبا بعد از سه روز از بیمارستان مرخص شدیم.پدر جون رسوندنمون خونه.

آنا جون از قبل برای سلامتیت نذر گوسفند داشتن برای حرم امام رضا.

یه گوسفندم جلوی پامون خون کردن.شب قرار بود با همون ولیمه بدن.

بابایی قبلش به مادر جون اینا تماس گرفت و پرسید که شب میان خونه ی آنا جون .اما اونا گفتن نه نمیایم.

اما برعکس شب وقتی تازه سفره رو پهن کرده بودنو مهمونا می خواستن غذا بخورن زنگ زدنو همگی باهم با عمه جونا و بچه ها و همسرا اومدن.

نمیدونی چقدر پیش آنا جون خجالت کشیدم.بابا طفلکی حسابی کلافه و شرمنده بود.

اما خوب هر چی بود گذشت.همینکه اومدن تو عزیز مامان باعث شده بود همه دور هم جمع بشن خیلی باارزش بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

عمو روحانی
7 شهریور 90 14:02
سلام .ایشالله تندرست باشید .نذرتون هم قبول بیفته .

سلام. ممنون از لطفتون.شما هم سالم باشید.
مامان نسترن
8 شهریور 90 10:04
سلام سپهر جون.
مبارکه . دست مامان درد نکنه.
واقعا که این اسم برازنده تو پسر خوب و با ایمانه.
آرزو می کنم امیر علی منم یه پسری بشه مثل شما.
موفق باشی

سلام خاله جون مهربون.ممنون .
مطمئنم با اینهمه دقت و توجه شما امیر جون خیلی بهتر از اون چیزی که فکرشو میکنین میشه.
مامان علي
9 شهریور 90 10:54
سلام آقا سپهر خوش تيپ
قدر مامانتو بدون چه هديه قشنگي بهت داده


سلام مامان علی جون.شما لطف دارین. ممنون که به ما سرزدین