بالاخره موفق شدم
گل پسرم!از وقتی شروع به نوشتن وبلاگت کردم هر چقدر تلاش میکردم تا عکساتو با اسکن کردن بیارم تو وبلاگت نمیتونستم.تا بالاخره دیشب باباجون زرنگ و مهربون موفق شد و من امروز اولین عکساتو میذارم.
شاید خیلی عکسات با کیفیت نباشن اما یادگاری های خیلی خوبی هستن.
پدر جون با تک نوش چه عشقی میکرد.حسابی کیف میکردین.
البته الانم همینطوره با این تفاوت که گل پسری دیگه بزرگ شده.دوستاشتناش یخورده تغییر کرده.
اینجا پسر مامان تقریبا 5-6 ماهه بودی .صبح ها که آفتاب میتابید تو خونه لباساتو در میاوردم تا یخورده ویتامین Dبگیری.
چه کیفی میکردیم باهم .یادته مامانی؟!
عجب روروکی داشتی !چقدر ازش استفاده کردی. هرجا میرفتم با خودم میبردم.حتی مثل این عکس که رفته بودیم بیرون شهر!
اونقدر ازش استفاده کردم که باعث شد تو متاسفانه یه مرحله ی رشدتو جهشی بری یعنی اصلا چهاردست و پا نکردی یهو شروع کردی به راه رفتن.
پسر فوتبالیست من!بابایی چه کیفی میکرد باهات فوتبال یازی میکرد.
الانم همینطوری.عاشق فوتبال.رقیب سرسخت عادل فردوسی پور.شجره نامه ی همه ی فوتبالیستا رو بلدی حتی خارجیارو.
اوایل که میخواستی در آینده فوتبالیست بشی.اما فعلا با توضیحات مفصل من تغییر عقیده دادی.!