سپهرسپهر، تا این لحظه: 22 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

یه پسر آسمونی

سپهر جون و مدرسه ی تیز هوشان

1391/3/30 1:22
نویسنده : مامان نسرین
989 بازدید
اشتراک گذاری

کلاس چهارم دبستان یکی از پر کارترین سال های تحصیل تو دوره ی دبستانت بود.

خانم عطری معلم تو و دوست خوب من واقعا سنگ تموم براتون گذاشت.مدام حل مسأله و فعالیت و آزمایش های مختلف علوم.خدا خیرشون بده.

کلاس پنجم سال سرنوشت ساز بود.سال رقابت شدید و نفس گیر.طفلی پسرکم چقدر در تکاپو بودی.

مرحله ی اول آزمون تیزهوشان رو که دادی تا اعلام نتایج مردم و زنده شدم از مدرسه ی شما خیلی ها قبول شدن.

تا مرحله ی دوم دوباره کلاس و دوباره خوندن.اما یهو اعلام کردن آزمون مرحله ی دوم تشریحیه و اونجا بود که انگار تمام زحماتت بر باد رفت.اخه یکی نیست به این مسولین بگه چرا با روحیه ی بچه ها بازی میکنین.

روز آزمون از اضطراب داشتم می مردم.هنوز تو از سرجلسه نیومده بودی بیرون .یکی دونفری که اومدنو ازشون درمورد سوال ها پرسیدم گفتم وای تموم شد.بچه ها می گفتن فقط 5 تا سوال بوده اونم چه سوال هایی.

چندین ماه بخون بخون برای 5تا سوال که حتی یک جملش از کتاب نبود.وقتی از جلسه اومدی بیرون.دویدو طرفت که مامانی چه کار کردی؟گفتی بد نبود و بقیه ی بچه ها دورت کردن .

سوال هارو که باهم ردو بدل میکردین دلم گرم شد متوجه شدم گل پسرمو دست کم گرفتم.امیدوار شدمو رفتیم خونه.از تو سایت سوال ها رو دیدم .سرم سوت کشید حتا نمی تونستم معنی سوال رو بفهمم چه برسه به اینکه بخوام جواب بدم.

دیگه فقط روز شماری میکردم تا زمان اعلام نتایج.گاهی با خودم میگفتم اگه سپهر قبول نشه چی همه ی فامیل منتظرن تا ببینن پسر من چکار میکنه.

خلاصه یه روز صبح تو خونه بودیم که یهو تلفن زنگ خورد.خودت گوشی رو جواب دادی یکی از دوستات بود بهت گفت که نتایج اعلام شده و اسمتو تو لیست دیده.وقتی بهم گفتی داشتم دیوونه میشدم.

نفهمیدمچطور آماده شدم قبلش به یکی از دوستان پر ادعا که همیشه سنگ پسرشو به سینه میزد زنگ زدم تا ببینم اونم اطلاع داره یا نه؟

تا گفتم نتایج اعلام شده و سپهر قبول شده درمورد پسرش ازمن پرسید و گفتم اطلاع ندارم.

زنگ زدم به بابا و سریع رفتیم آموزش و پرورش.بهترین لحظه ی عمرم اون زمانی بود که اسمتو تو لیست قبول شده ها دیدم.واقعا خیلی خوشحال شدم.از قبولی خودم تو دانشگاه اونقدر خوشحال نشده بودم.

گل پسرم باعث افتخار من شدی.با اون همه تلاشت کاری کردی که من و بابایی سرمون رو با افتخار بلند کنیم.

امیدوارم با قبولی تو دانشگاه هم خوشحالی دیگه ای رو نصیبمون کنی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان خورشيد
30 خرداد 91 7:56
مباركه. واقعا خوشحال شدم. الهي هر روز خبر موفقيت هاتو بشنويم. ماماني عزيز به شما هم تبريك مي گم و خسته نباشيد.
مامان خورشيد
27 تیر 91 11:45
چه خبر از پسر گلمون. تابستون خوش مي گذره؟
مامانی درسا
26 مرداد 91 2:11
مبارکه گل پسرم الهی من فدای این تیز هوشمون برم انشاالله همیشه خوش باشی
نوشته های یک آموزگار
1 مرداد 92 16:58
سلام سپهر آسمونی من
آفرین به مامان خوش ذوق شما که لحظه هایی از زندگی تو و صدف جون رو آسمونی تر می کنه و با نوشتن خاطره ها شیرین تر.
من چه معلم خوش بختی هستم که سال ها بعد هم بچه های کلاسم به یادم هستن وهم خانواده هاشون.
سپهر گلم امیرحسین کاویانی و محمد قربانی مرتب با من در تماسندخیلی بزرگ شدن و مثل شما یه پارچه آقا ...رسام از سلا قبل به جمع دوستاش توی تیزهوشان پیوسته و مثل اینکه یکه تاز میدان درسی شده و رقیب سرسخت محمد.
از بقیه کم تر خبر دارم .امیدوارم توی جشن قبولی تو توی بهترین دانشگاه های کشور بیام توی وبلاگت و شادمانی کنم.

سلام خانم عطری.دست شما درد نکنه به وبلاگم سر زدین.من همیشه هر کی ازم میپرسه بهترین معلمت کی بوده همیشه شما رو به عنوان نفر اووووووول میگم.ایشالله با دعای خیر شما یه دانشگاه خوب قبول شم بتونم خوشحالتون کنم بازم مرسی.