جریان اسم گذاری
منو بابایی قبل از بدنیا اومدنت درباره ی اسمای زیادی با هم مشورت کرده بودیم .اما راستشو بخوای هیچوقت به تفاهم نرسیده بودیم. البته اینم بگم چون دکتر سونوگرافی جنسیتتو بهمون نگفته بود کارمون مشکلتر بود. وقتی به دنیا اومدی آنا جون میگفتن اسمتو بذاریم میلاد. اما من دوست نداشتم چون یه بچه همسایه داشتیم اسمش میلاد بود خیلی بچه ی شری بود.گفتم هر موقع صدات کنم یاد اون میافتم. پدر جون میگفتن جواد. نمیدونم چرا این اسمو دوست داشتن.با پوزش از خاله نسترن (چون اسم شوشوش جواد) دوست داشتم اسم امروزی بذارم. بابایی میگفت نیما .اما گفتم با ایمان که پسر عمه ناهید جونه اشتباه میشه. خلاصه تنها چیزی که با هم تفاهم داشتیم تعداد حروف اسمت بود هم من و هم ...
نویسنده :
مامان نسرین
2:55